قلاج

لغت نامه دهخدا

قلاج. [ ق ُل ْ لا ] ( ترکی ، اِ ) به زور کشیدن کمان. ( آنندراج ). ناظم الاطباء به تخفیف لام ضبط کرده و معنی کند: کشش کمان به زور و قوت. ( ناظم الاطباء ). || مقدار درازی هر دو دست. ( آنندراج ) :
چون پنجه به قلاج زدی سوی کمانها.طغرا ( از آنندراج ).|| در تداول ، پک سخت به قلیان و جز آن زدن.

فرهنگ معین

(قَ ) (اِ. ) کلاغ ، قلاغ .

فرهنگ عمید

۱. کشش کمان به زور، به زور کشیدن زه کمان.
۲. امتداد و مقدار درازی هر دو دست.
۳. پک سخت و ممتد که به چپق بزنند و دود را حلقه وار از دهان بیرون دهند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - کشش کمان بزور و قوت ۲ - واحد طول معادل درازی هر دو دست باع باز ۳ - پک ممتد بچپق و مشتوک سیگار .

ویکی واژه

کلاغ، قلاغ.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم