قدما. [ ق ُ دَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ قدیم. ( منتهی الارب ). قدماء : بنمود مرا راه علوم قدما پاک و آنگاه از آن برتر بنمودم و بهتر.ناصرخسرو.رجوع به قدیم شود.
فرهنگ معین
(قُ دَ ) [ ع . قدماء ] جِ قدیم .
فرهنگ عمید
= قدیم
فرهنگ فارسی
( صفت ) جمع قدیم . یا قدمائ خمسه . در میان فلاسفه یونان کسانی بودند که قایل به پنج مبدائ قدیم برای عالم وجود بودند : باری تعالی نفس هیولی دهر و خلائ و بتعبیر دیگر : باری تعالی نفس کلیه هیولای اولی مکان و زمان مطلق .