لغت نامه دهخدا ( فعلاً ) فعلاً. [ ف ِ لَن ْ ] ( ع ق ) عملاً. مقابل قولاً. ( یادداشت مؤلف ) : بر دست و زبان ایشان هرچه رفته باشد فعلاً و قولاً، هرآینه در افواه افتد. ( گلستان سعدی ). || مجازاً، به معنی اکنون. فی الحال. حالا. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ معین ( فعلاً ) (فِ لَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) ۱ - هنوز، تاکنون . ۲ - اینک ، حالا. ۳ - به طور موقت ، موقتاً، عجالتاً.