فعلاً

لغت نامه دهخدا

( فعلاً ) فعلاً. [ ف ِ لَن ْ ] ( ع ق ) عملاً. مقابل قولاً. ( یادداشت مؤلف ) : بر دست و زبان ایشان هرچه رفته باشد فعلاً و قولاً، هرآینه در افواه افتد. ( گلستان سعدی ). || مجازاً، به معنی اکنون. فی الحال. حالا. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

( فعلاً ) (فِ لَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) ۱ - هنوز، تاکنون . ۲ - اینک ، حالا. ۳ - به طور موقت ، موقتاً، عجالتاً.

فرهنگ عمید

۱. حالا، اکنون، در حال حاضر.
۲. از طریق کار و عمل، عملاً.

فرهنگ فارسی

۱ - از روی فعل فعلا ۲ - حالا اکنون
عملا . مقابل قولا

ویکی واژه

هنوز، تاکنون.
اینک، حا
به طور موقت، موقتاً، عجالتاً.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم