فرمان راندن

لغت نامه دهخدا

فرمان راندن. [ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) فرمان دادن بر کسانی که فرمان برند. تسلط داشتن. ( یادداشت به خط مؤلف ). حکومت کردن.

فرهنگ معین

( ~ . دَ ) (مص ل . ) حکومت کردن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) فرمان دادن ۱ - حکومت کردن .

ویکی واژه

حکومت کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال جذب فال جذب فال تک نیت فال تک نیت استخاره کن استخاره کن