لغت نامه دهخدا فراغت دادن. [ ف َ غ َ دَ] ( مص مرکب ) بی نیاز کردن و فارغ ساختن : فروغ روی شیرین در دماغش فراغت داده از شمع و چراغش.نظامی.رجوع به فراغت شود.
فرهنگ معین ( ~ . دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - آرام کردن ، آسایش دادن . ۲ - فرصت دادن . ۳ - بی نیاز کردن .