فارد. [ رِ ] ( ع ص ) یگانه. || درخت یکسو و تنها. ( اقرب الموارد ). || آهوی ماده جدامانده از گله. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سکر فارد؛ شکر جید و سپید. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) یکی از بازیهای نرد است ، و آن به فرید شهرت دارد. ( برهان ). خانه گیر. رجوع به فرید و خانه گیر شود. فارد. [ رِ ] ( اِخ ) کوهی است به نجد. ( از معجم البلدان ).
فرهنگ معین
(رِ ) [ ع . قس . فرید ] (اِ ). یکی از بازی - های هفتگانة نرد، دور اول از بازی نرد (در قدیم ).
فرهنگ عمید
۱. تنهامانده، جدامانده، یکه وتنها. ۲. یگانه.
فرهنگ فارسی
( اسم ) یکی از بازی های هفتگانه نرد دور اول از بازی نرد ( در قدیم ) . کوهی است به نجد