فاتحه

لغت نامه دهخدا

( فاتحة ) فاتحة. [ ت ِ ح َ ] ( ع ص ) مؤنث فاتح. ( ناظم الاطباء ). رجوع به فاتح شود. || ( اِ ) آغاز و اول هر چیز.( منتهی الارب ). مقابل خاتمه. ج ، فواتح : فاتحه چیزی ؛آغاز آن که مابعدش بدان گشوده شود. فاتحةالکتاب از آن است ، زیرا خواندن نماز بدان افتتاح شود . این کلمه در اصل مصدر است ، چون کاذبه بمعنی کذب ، یا وصف است که بعد آن را اسم قرار داده اند، و تای آخر آن یا در اصل برای تأنیث موصوف است یا برای نقل از وصفیت به اسمیت. ( اقرب الموارد ).
- مجلس فاتحه ؛ مجلسی که درآن برای شادی روان مرده قرآن خوانند.
فاتحة. [ ت ِ ح َ ] ( اِخ ) یا فاتحةالکتاب. نام نخستین سوره قرآن کریم که سوره حمد نیز گویند. چون در مجلس سوگواری این سوره را برای شادی روان مرده میخوانند، «فاتحه خوانی » بمعنی سوگواری بکار میرود.

فرهنگ معین

(تِ حِ یا حَ ) [ ع . فاتحة ] ۱ - (اِفا. ) مؤنث فاتح . ۲ - (اِ. ) آغاز کار، اول چیزی . ۳ - دعای خیر برای مرده . ،~ی چیزی را خواندن (کن . ) الف - دیگر امید بازیافتن چیزی را نداشتن . ب - مصرف کردن و به اتمام رساندن . ،~ نخواندن برای کسی یا چیزی (کن . ) اهمی

فرهنگ عمید

۱. اولین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۷ آیه، حمد، فاتحة الکتاب، ام الکتاب، وافیه، شکر، سبع المثانی.
۲. (اسم مصدر ) [عامیانه] = * فاتحه خواندن
۳. آغاز، اول.
* فاتحه خواندن: (مصدر لازم ) قرائت سورۀ فاتحه برای آمرزش روح درگذشته.

فرهنگ فارسی

اولین سوره قر آن مکیه تعداد آیات ۷ سوره حمد .
مونث فاتح، آغازکار، اول چیزی، فاتحه الکتاب: آغازکتاب، سوره اول قر آن، سوره حمددراول قر آن که افتتاح کتاب است، سوره فاتحه
۱ - ( اسم ) مونث فاتح ۲ - ( اسم ) آغاز هر چیز اول مقابل خاتمه جمع : فواتح . یا فاتحه فکرت . ۱ - آغاز اندیشه ۲ - ابتدای سخن . یا آغاز و خاتمه . آغاز و انجام . یا فاتحه نخواندن برای کسی . اهمیتی بدو ندادن . توضیح منشائ این مثل الف لیله و لیله است .
مونث فاتح . یا آغاز و اول هر چیز . جمع : فواتح . فاتحه چیزی . آغاز آنکه ما بعدش بدان گشوده شود فاتحه الکتاب از آنست زیرا خواندن نماز بدان افتتاح شود .

ویکی واژه

فاتحة
مؤنث فاتح.
آغاز کار، اول چیزی.
دعای خیر برای مرده. ؛~ی چیزی را خواندن (کن.)
اهمیت ندادن به کسی یا چیزی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس فال شمع فال شمع فال چوب فال چوب