غایات

لغت نامه دهخدا

غایات. ( ع اِ ) ج ِ غایت. غایتها. پایانها. نهایتها :
دین پاکیزه و مردانگی و طبع جواد
وین سه چیز از تو رسیده ست به غایات کمال.فرخی.و مدرسان سور و آیات و واقفان فصول و غایات... ( ترجمه محاسن اصفهان ص 119 ).
زآسمان فتح و عرش دولت و معراج جاه
دایماً در شأن او آیات غایات آمده.( از ترجمه محاسن اصفهان ص 6 ).و بمنزله مثال این جمله استعمال شود: خذِ الغایات و اترک المبادی ؛ یعنی مقدمات را بگذار و نتایج را بگیر. || الوف الوف ( در مراتب شانزده گانه عدد نزد فیثاغوریین ). ( از رسائل اخوان الصفا ).

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِ. ) جِ غایت . پایان ، نهایت ها.

فرهنگ عمید

= غایت

فرهنگ فارسی

جمع غایت
( اسم ) جمع غایت پایانها نهایت ها.

ویکی واژه

جِ غایت. پایان، نهایت‌ها.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال حافظ فال حافظ فال کارت فال کارت فال پی ام سی فال پی ام سی