غارتگری

لغت نامه دهخدا

غارت گری. [ رَ گ َ ] ( حامص مرکب ) دزدی. دزدی کردن. به غارت بردن. چپاول کردن. یغما کردن. به یغما بردن. به تاراج بردن. چپو کردن.

فرهنگ عمید

عمل غارتگر، غارت کردن.

فرهنگ فارسی

۱ - عمل غارت کردن . ۲ - راهزنی دزدی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم