عیث

لغت نامه دهخدا

عیث. [ ع َ] ( ع مص ) تباه کردن. زیان و تباهی رسانیدن گرگ در رمه. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). فاسد کردن ، چنانکه گویند: عاث الذئب فی الغنم ؛ یعنی گرگ گوسفندان را تباه و فاسد کرد. || شتاب کردن در انفاق مال ، و یا تبذیر و تباه کردن آن. ( از اقرب الموارد ). عُیوث. عَیَثان. رجوع به عیثان شود.

فرهنگ معین

(عَ یا عِ ) [ ع . ] (اِمص . ) ۱ - تباهی . ۲ - زیان .

فرهنگ عمید

۱. فاسد کردن، تباه کردن.
۲. زیان کاری.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - تباهی . ۲ - زیان .

ویکی واژه

تباهی.
زیان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لطیف
لطیف
کافر همه را به کیش خود پندارد
کافر همه را به کیش خود پندارد
کریم
کریم
وادی
وادی