عاید

لغت نامه دهخدا

عاید. [ ی ِ ] ( ع ص ) رجوع به عائد شود.

فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . عائد ] (اِفا. ) عیادت کننده .
(یِ ) [ ع . عائد ] (اِفا. ) ۱ - عیادت کننده . ۲ - بازگردانده ، آن چه که به کسی بازگردد از پول یا چیز دیگر.

فرهنگ عمید

بازگشت کننده، بازگردنده، آنچه به کسی بازمی گردد.
* عاید شدن: (مصدر لازم ) به دست آمدن.
* عاید کردن: (مصدر متعدی ) ١. حاصل کردن، به دست دادن، رساندن.
٢. درآمد داشتن، سود بردن. ٣. فایده دادن.

فرهنگ فارسی

عاید، عیادت کننده، زیارت کننده بیمار، بازگشت کننده، بازگردنده، آنچه که بکسی بازگرددازپول یاچیزدیگر، در آمد، سود
( اسم ) زیارت کننده بیمار عیادت کننده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم