لغت نامه دهخدا
ظاهرسازی. [ هَِ ] ( حامص مرکب ) عمل ظاهرساز.
ظاهرسازی. [ هَِ ] ( حامص مرکب ) عمل ظاهرساز.
( ~ . ) [ ع - فا. ] (حامص . ) ۱ - وضع یا حالتی غیرواقعی ، تظاهر. ۲ - آراستن و خوب جلوه دادن ظاهر.
۱. ریاکاری.
۲. حفظ کردن ظاهر
عمل ظاهر ساز .
ظاهرسازی یا ریا عبارت است از تظاهر کسی به داشتن صفاتی که در واقع آن را ندارد.
ریا کار دارای ظاهر[ نیازمند ابهام زدایی] آراسته و خوش آب و رنگی است که درباطن خود غیر از آن است.
ظاهرسازی عملی است که نیت خالص در آن نیست.
لارشفوکو گوید: «ریا دلیل احترام رذیلت به فضیلت است. »
و گفته اند: اگر فضیلت نبود ریا وجود نداشت زیرا کسی که در نهان با من دشمن است نمی تواند با تظاهر به دوستی مرا بفریبد مگر اینکه من معتقد باشم که صداقت چیزی است که وجود دارد.
وضع یا حالتی غیرواقعی، تظاهر.
آراستن و خوب جلوه دادن ظاهر.