طاعت ور

لغت نامه دهخدا

طاعتور. [ ع َ وَ ] ( ص مرکب ) آن که فرمانبری پیشه دارد :
به دست همت طاعتوران رها کردم
در اولین قدم اسباب خلد و حور و قصور.محمد عرفی ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

( ~ . وَ ) [ ع - فا. ] (ص مر. )فرمانبردار.

فرهنگ عمید

طاعت پیشه، مطیع، فرمان بردار.

ویکی واژه

فرمانبردار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال پی ام سی فال پی ام سی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ماهجونگ فال ماهجونگ