صیادی

لغت نامه دهخدا

صیادی. [ص َی ْ یا ] ( حامص ) عمل صیاد. شکار کردن :
هست آئین نیک صیادی
مرگ یا دانه گرنه آزادی.دهخدا.

فرهنگ فارسی

عمل و شغل صیاد شکار .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مطلقه
مطلقه
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
میسترس
میسترس
حلما
حلما