صلاحیت دار

لغت نامه دهخدا

صلاحیت دار. [ ص َ حی ی َ ] ( نف مرکب ) صالح. شایسته برای رسیدگی بکاری. لایق برای انجام عملی. درخور کاری.
- دادگاه صلاحیت دار ؛ صالح برای رسیدگی.

فرهنگ عمید

دارای صلاحیت، شایسته برای انجام دادن کاری، لایق برای رسیدگی کردن به امری.

فرهنگ فارسی

( صفت ) شایسته برای رسیدگی به امری درخور اجرای عملی : دادگاه صلاحیت دار . یا مقامات صلاحیت دار . مقامات صالحه .

ویکی واژه

competente
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال فرشتگان فال فرشتگان فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تک نیت فال تک نیت