صایح

لغت نامه دهخدا

صایح. [ ی ِ ] ( ع ص ) رجوع به صائح... شود.

فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . صائح ] (اِفا. ) صیحه زننده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
متفاوت
متفاوت
آراست
آراست
سنی چوخ ایستیرم
سنی چوخ ایستیرم
اسرع وقت
اسرع وقت