لغت نامه دهخدا
بیک دست شیدوش جنگی بپای
چو شیروی شیراوژن رهنمای.فردوسی.وز آن سو که گودرز کشواد بود
چو گیو و چو شیدوش و فرهاد بود.فردوسی.چو گودرز و چون طوس و گیو دلیر
چو گستهم و شیدوش و بهرام شیر.فردوسی.
شیدوش. ( اِخ ) نام یکی از حکمای متأخرین پارسیان بوده. ( انجمن آرا ).