شکافه

لغت نامه دهخدا

شکافه. [ ش ِ / ش َ ف َ / ف ِ ] ( اِ ) زخمه ٔمطربان که بدان بربط و چغانه و مانند اینها نوازند.( فرهنگ اوبهی ). مضراب و چوبی که بدان ساز نوازند. ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ). زخمه خنیاگران. ( فرهنگ اسدی ). زخمه. مضراب. ( یادداشت مؤلف ). شکفه :
پیری آغوش باز کرده فراخ
تو همی گوش با شکافه غوش.کسایی مروزی ( از اسدی ).به شادی همه در کف رودزن
شکافه شکافیده شد از شکن.اسدی.به دستان ، چکاوک شکافه شکاف
سرایان ز گل ساری و زندواف.اسدی.در میان نیکوان زهره طبع ماه روی
چون شکوفه روی بودی چون شکافه تن مباش.سنایی ( از جهانگیری ).و رجوع به شکفه و زخمه شود.
|| مجازاً، آوازی که از شکافه و زخمه برآید. ( یادداشت مؤلف ). || مهد و گهواره. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ) ( از فرهنگ جهانگیری ). خانه ٔگهواره. ( فرهنگ اوبهی ).

فرهنگ معین

(ش فَ یا فِ ) (اِ. ) مضراب ، زخمه .

فرهنگ عمید

وسیله ای از جنس چوب، فلز، یا استخوان که با آن ساز می زنند، زخمه، مضراب: ز شادی همی در کف رودزن / شکافه شکافنده گشت از شکن (اسدی: ۵۳ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) چوبکی یا پارچه شاخکی باشد که بدان ساز نوازند مضراب زخمه .

فرهنگستان زبان و ادب

{fissure} [زمین شناسی] سطح شکست یا ترک در سنگ که در امتداد آن جداشدگی واضح وجود دارد و اغلب با مواد کانه دار پر می شود متـ . درزۀ باز open joint

ویکی واژه

مضراب، زخمه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال شمع فال شمع فال آرزو فال آرزو