شنید. [ ش َ ] ( اِ ) منقارمرغان. || چنگال مرغان. ( ناظم الاطباء ). این کلمه را به دو معنی فوق ناظم الاطباء آورده است و مصحف است و صحیح کلمه «شند» است. رجوع به شند شود. شنید. [ ش َ / ش ِ ] ( مص مرخم ، اِمص ) مصدر مرخم چنانکه در گفت و شنید. ( از یادداشت مؤلف ). شنیدن : گفت و شنید. ( فرهنگ فارسی معین ). شنیدن. استماع. ( ناظم الاطباء ) : و آن حال یکی صد شد که دید روز با شنید جمع شد. ( تذکرةالاولیاء ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) شنیدن : گفت و شنید . منقار مرغان یا چنگال مرغان