شطار

لغت نامه دهخدا

شطار. [ ش ِ ] ( ع مص ) مشاطره و چیزی را در میان همدیگر به دو نصف کردن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مشاطرة شود.
شطار. [ ش ُطْ طا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ شاطِر. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شاطر شود. || عَیّار. ( تمدن جرجی زیدان ص 47 ). رجوع به عیار و ترجمه تمدن جرجی زیدان شود.
شطار. [ ش َطْ طا ] ( ع ص ) داهی. بسیار زیرک. || بسیار خبیث. || چاقوکش. ( فرهنگ فارسی معین ).
شطار. [ ش َطْ طا ] ( ع ص ) شطرنج باز. || قمارباز. مقامر. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(شَ طّ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - شطرنج باز. ۲ - قمارباز.
( ~ . ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - بسیار زیرک . ۲ - بسیار خبیثت . ۳ - چاقوکش .

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - شطرنج باز . ۲ - قمار باز مقامر .
مشاطره و چیزی را میان همدیگر به دو نصف کردن .

ویکی واژه

شطرنج باز.
قمارباز.
بسیار زیرک.
بسیار خبیثت.
چاقوکش.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال عشق فال عشق فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ماهجونگ فال ماهجونگ