شبکور

لغت نامه دهخدا

شبکور. [ ش َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سوسن ایذه شهرستان اهواز. دارای 330 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).، شب کور. [ ش َ ] ( ص مرکب ) آنکه به شب هیچ نبیند. أعشی. کسی که در شب چشمش نبیند. ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به شب کوری شود. || ( اِ مرکب ) خفاش. شب پره.

فرهنگ معین

( ~ . ) (اِمر. ) ۱ - کسی که شب جایی را نبیند. ۲ - خفاش .

فرهنگ عمید

۱. ویژگی آن که در شب جایی را نبیند.
۲. (اسم ) (زیست شناسی ) = خفاش

فرهنگ فارسی

۱ - کسی که شب جایی را نبیند . ۲ - خفاش .

فرهنگستان زبان و ادب

{nyctalope} [پزشکی] فرد مبتلا به شبکوری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس فال تک نیت فال تک نیت