شاه ترکان. [ هَِ ت ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سلطان و فرمانروای قوم ترک. || ( اِخ ) اختصاصاً افراسیاب تورانی. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) : شاه ترکان سخن مدعیان می شنود شرمی از واقعه خون سیاووشش باد.حافظ. شاه ترکان. [ ت ُ ] ( اِخ ) نام زوجه سلطان شمس الدین التتمش و مادر سلطان رکن الدین فیروز شاه. چون فیروز شاه بعد از مرگ پدر در سال 633 هَ. ق. بسلطنت رسید مادر او شاه ترکان زمام مملکت را به دست گرفت و دست به انتقامجویی از مخالفان زد و پسر صلبی خود قطب الدین محمد را بکشتن داد اما در نتیجه رفتار خشن وی ، بزرگان و سران به مخالفت با پسر و مادر برخاستند. در آن هنگام فیروز شاه جهت امور مملکتی از دهلی بیرون رفته بود و در غیاب او میان شاه ترکان و سلطان رضیه [ برادر فیروز شاه ] نایره نزاع درگرفت و مردم چون از شاه ترکان دل خوشی نداشتند با سلطان رضیه بیعت کردند و شاه ترکان را دستگیر نمودند و از طرف دیگر سلطان رضیه عده ای را مأموردستگیری فیروز شاه کرد و او را به دهلی آورد و محبوس نمود. ( حبیب السیر چ کتابخانه خیام ج 2 ص 618 ).
فرهنگ فارسی
نام زوج. سلطان شمس الدین لاتتمش و مادر سلطان رکن الدین فیروز شاه ٠ چون فیروز شاه بعد از مرگ پدر در سال ۶۳۳ بسلطنت رسید مادر او شاه ترکان زمام مملکت را بدست گرفت و دست به انتقامجویی از مخالفان زد و پسر صلبی خود قطب الدین محمد را بکشتن داد اما در نتیج. رفتار خشن وی بزرگان و سران به مخالفت با پسر و مادر برخاستند ٠
ویکی واژه
شاهترکان در شاهنامه او رئیس و رهبر ترکان یاد شده و طبعا با توران متفاوت است؛ ظاهراً پایتخت یا محل قلمرو او، خلّخ است.[۱] دل شاه ترکان چنان کم شنود ..... همیشه به رنج از پی آز بود شاهترکان افراسیاب نامیده شده، ولی جنگ دوازدهرخ با نام پیران یا همان پیران ویسه عجین شدهاست. ترکان یا ترکانچین ممکن است با اویغورها متناسب باشد، که بعدها ترکمن نامیده شدهاند. ↑ موضوع بغرنج در شاهنامه عمر بسیار طولانی برخی پادشاهان و پهلوانان است منجمله افراسیاب؛ این عنوان ممکن است منصب باشد که در طول دوران به شاهان سیتزهجوی ضد ایرانی یعنی پادشاهان توران دادهاند.