سبک سنگ. [س َ ب ُ س َ ] ( ص مرکب ) مرد سبکسار و بی ته و بی وقار و کم قیمت. سبکسر. ( آنندراج ) ( برهان ). جلف : پیری که بسالی سخن خام نگوید باشد برِ او خام و سبک سنگ و سبک سار.فرخی. || آنچه یا آنکه وزنش کم باشد. کم وزن. سبک وزن : چو یاقوت باید سخن بی زبان سبک سنگ لیکن بهایش گران.ابوشکور.لعل با تیغ تو خزف رنگی کوه با حلم تو سبک سنگی.نظامی ( هفت پیکر ص 30 ).
فرهنگ معین
( ~ . سَ ) (ص مر. ) ۱ - بی وقار. ۲ - بی قیمت .
فرهنگ عمید
۱. سبک وزن، کم وزن، خفیف. ۲. [مجاز] خوار. ۳. [مجاز] بی وقار. ۴. [مجاز] کم قیمت.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - کم وزن . ۲ - بیوقار بی تمکین . ۳ - بی قیمت بی ازر .