ساید

لغت نامه دهخدا

ساید. [ ی َ ] ( اِ ) ریم آهن و آن چرکی باشد که از آهن بیرون آید. ( برهان ) ( آنندراج ).
ساید. [ ی ِ ] ( ع ص ) سائد. رجوع به سائد شود.

فرهنگ معین

(یَ ) (اِ. ) چرکی که از آهن بیرون آرند.

فرهنگ فارسی

مهترقوم، سرورقوم، ساده جمع
مهتر سرور جمع ساده سیائد.

فرهنگ اسم ها

اسم: ساید (پسر) (عربی) (تلفظ: sāyed) (فارسی: ساید) (انگلیسی: sayed)
معنی: مهتر، سرور

ویکی واژه

چرکی که از آهن بیرون آرند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم