لغت یاب
|
دیکشنریها
دیکشنری تخصصی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
ویکی واژه
تعبیر خواب
درباره لغت یاب
نصب
سالمند
لغت نامه دهخدا
سالمند. [ م َ ] ( ص مرکب ) کلانسال. مسن. بزاد برآمده. بزرگ سال.
فرهنگ معین
(مَ ) (ص مر. ) پیر، سالخورده .
فرهنگ عمید
سال دار، سال دیده، کلان سال، سال خورده.
فرهنگ فارسی
سالدار، سالدیده، کلانسال، سالخورده
( صفت ) کلان سال مسن بزرگ سال .
ویکی واژه
پیر، سالخورده.
گزارش محتوای نامناسب
بیا فالت رو بگیرم!!!
بزن بریم
فال چای
فال تاروت
فال ماهجونگ
فال عشق
برای دسترسی سریع و آسان میتوانید لغت یاب را نصب کنید
رد
تایید
برای نصب لغت یاب در ios لطفا آیکون
را زده و گزینه
Add to Home Screen
را انتخاب کنید.
مایل به دریافت اعلان فال ویدیویی روزانه هستید؟
خیر
بله