لغت نامه دهخدا ( سافلة ) سافلة. [ ف ِل َ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث سافل. رجوع به سافل شود. || دبر مردم. ( مهذب الاسماء ). بن مردم. ( منتهی الارب ). المقعدة و الدبر. ( قطر المحیط ). سوراخ. ( دهار ). || سافلة الرمح ؛ زیر نیزه. ( دهار ). بن نیزه. ( مهذب الاسماء ). نیمه نیزه که متصل به آهن بن نیزه است. ( منتهی الارب ) ( شرح قاموس ) ( قطر المحیط ).
فرهنگ فارسی مونث سافل، دبر، مقعد، قسمت پایین، قسمت پایین نهر۱ - مونث سافل . ۲ - دبر مردم بن مردم مقعد .