راندمان

لغت نامه دهخدا

راندمان. [ دِ ] ( فرانسوی ، اِ ) بهره کارکرد. نتیجه کار و کوشش. میزان موفقیت در کار. بازدِه. ضریب انتفاع. ( واژه های فرهنگستان ).

فرهنگ معین

(دِ ) [ فر. ] (اِ. ) کارکرد، نتیجة کار.

فرهنگ عمید

۱. کارکرد، بازده.
۲. (فیزیک ) نسبت کار مفید یک دستگاه به مقدار انرژی که در آن به کار می رود، بازده.

فرهنگ فارسی

بهره، کارکرد، بازده، نسبت کارمفیدبه انرژی
( اسم ) کار کرد نتیجه کار . توضیح : احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم