ثابتي

لغت نامه دهخدا

ثابتی. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابونصر عبداﷲبن احمدبن ثابت بخاری ثابتی. رجوع به عبداﷲبن احمد... شود.

فرهنگ فارسی

ابو نصر عبد الله بن احمد بن ثابت بخاری ثابتی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جنگ اول، به از صلح آخر
جنگ اول، به از صلح آخر
عمیق
عمیق
نار
نار
اصرار
اصرار