آرام جای

لغت نامه دهخدا

( آرام جای ) آرام جای. ( اِ مرکب ) جای استراحت :
پرستش کنم پیش یزدان به پای
نبیند مرا کس به آرام جای.فردوسی.

فرهنگ فارسی

( آرام جای ) ( اسم ) جای استراحت جای آسایش .
جای استراحت

ویکی واژه

آرام‌جای
(قدیم): محل زندگی، مَسکن. خانقاه همدان ... امروز آرام‌جایِ مقیم و ... مجتازان آفاق است. «وصاف»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم