آفت رسیده

لغت نامه دهخدا

( آفت رسیده ) آفت رسیده. [ ف َ رَ / رِ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آفت زده. مَؤوف. آکفت دیده.
- کِشتی آفت رسیده ؛ بسن یا ملخ یا تگرگ یا خشکی یا زنگ و یرقان و یا سرمازدگی و مانند آن زیان دیده. آفت زده.

فرهنگ فارسی

( آفت رسیده ) ( اسم ) مبتلا بافت آسیب دیده و آفت زده : کشتی آفت رسیده زراعت آفت رسیده .
آکفت دیده

ویکی واژه

آفت‌رسیده
آفت زده. لاله داغ دیده را مانم/ کِشت آفت رسیده را مانم. «رهی‌معیری»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ای چینگ فال ای چینگ فال راز فال راز