( آزیر ) آزیر. ( اِمص، اِ ) مماله آزار: در جهان چندانکه خواهی بیشمار نیستی و محنت و آزیر هست وز فلک چندانکه خواهی بی قیاس نفرت آهو و خشم شیر هست.انوری.|| ( ص ) آژیر. || ( اِ ) حوض. برکه. تالاب. اسطخر. || غلبه. زیادتی. || بانگ و فریاد. ( برهان ). ازیر. [ ؟زْ زی ] ( اِخ ) نام یکی از دوازده پسر یعقوب: ز زلفا دو فرزند چون شیر بود یکی جادیه، دیگر ازیر بود.شمسی ( یوسف و زلیخا ).
فرهنگ معین
( آزیر ) ( اِ. ) آزار، رنج و آسیب.
فرهنگ عمید
( آزیر ) آزار، رنج، آسیب: در جهان چندان که خواهی بی شمار / نیستی و محنت و آزیر هست (انوری: ۵۶۱ حاشیه ).
فرهنگ فارسی
( آزیر ) ( اسم ) ۱ - رنج عذاب شکنجه اذیت. ۲ - تعب مشقت. ۳ - کین کینه بغض عداوت. ۴ - رنجیدگی رنجش شکراب. ۵ - اندوه غم تیمار. ۶ - تائ لم توجع. ۷- ضرب کوب صدمه. ۸ - آفت. ۹ - بیماری مرض ناخوشی بیماری مانند جنون و هاری. مماله آزار آزار، رنج، آسیب نام یکی از دوازده پسر یعقوب