لغت نامه دهخدا
اردی. [ اَ/ اُ ] ( اِ ) مخفف اردی بهشت باشد. ( جهانگیری ). و آن نام ماه دویم است از سال شمسی. ( برهان ) :
دی و بهمن و اردی و فرودین
همیشه پر از لاله بینی زمین.فردوسی ( از جهانگیری ).|| روز سیم ماه فارسی. || ( اِخ ) فرشته مدبر کوهها. این کلمه در اوستا اَرتَه است. رجوع به ارتا و اردا و اردی بهشت شود.
اردی. [ ] ( اِخ ) قریه ای است جنوب ابرقوه بمسافت سه فرسنگ. ( فارسنامه ).