لغت نامه دهخدا اشتات. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ شَت . پراکندگان. ( مهذب الاسماء ). پراکنده ها. پراکندگیها: جاؤا اشتاتاً؛ ای متفرقین. ( اقرب الموارد ) : مؤلف این اشتات و مصنف این کلمات... چنین گوید. ( قاضی بدر محمد دهار در دیباچه دستورالاخوان ). به جمع اشتات غزلیات نپرداخت. ( مقدمه دیوان حافظ ).اشتات. [ اِ ] ( ع مص ) پراکنده کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).