آزال

لغت نامه دهخدا

( آزال ) آزال. ( ع اِ ) ج ِ اَزَل.
- ازل الاَّزال .
ازال. [ اِ ] ( ع مص ) دور کردن. اِزاله.
ازال. [ اَ / اِ ] ( اِخ ) نام مدینه صنعا. ( معجم البلدان ). || پدر صنعأبن ازال بن یقطن بن عابربن شالخ بن ارفحشد و او نخستین کسی بود که مدینه مزبوره را بنا کرد و سپس به نام پسر وی شهرت یافت زیرا صنعاء پس از پدر بر آنجا حکومت کرد و نام او غلبه یافت. واﷲ اعلم. ( معجم البلدان ). و خوندمیر گوید: بانی صنعا، صنعأبن ازال بن عبیربن عابر است و هو هود النبی علیه السلام. ( حبیب السیر اختتام کتاب ص 395 ).

فرهنگ معین

( آزال ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ ازل .

فرهنگ عمید

( آزال ) = ازل۱

فرهنگ فارسی

( آزال ) ( اسم ) جمع : ازل ازلها دیرینگیها.
جمع ازل
جمع ازل
نام مدینه صنعائ

فرهنگ اسم ها

اسم: ازال (پسر) (مازندرانی) (تلفظ: ezal) (فارسی: اِزال) (انگلیسی: ezal)
معنی: گاو آهن

ویکی واژه

(قدیمی): زمان‌های بی‌آغاز، ازل. در آزال و آیاد ... پریدی؟ «روزبهان»
مترادف «کم‌بگیر» در زبان فارسی، موقعی بیان می‌شود که کسی را برای خریدن چیزی روانه نمایی و تأکید کنی به مقدار کم ابتیاع نماید. دوگِه آزال گَتِه. برنج کم بگیر بیار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ای چینگ فال ای چینگ فال تک نیت فال تک نیت