اباعد

لغت نامه دهخدا

اباعد. [ اَ ع ِ ] ( ع ص ، اِ )ج ِ ابعد. دوران. دورترینان. بیگانگان. خلاف اقارب.

فرهنگ معین

(اَ عِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ابعد، بیگانگان ، آنان که نسبت دور دارند.

فرهنگ عمید

کسانی که نسبت دورتری با شخص دارند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع : ابعد ۱ - دوران بیگانگان . ۲ - دورتران مقابل اقارب .

ویکی واژه

جِ ابعد؛ بیگانگان، آنان که نسبت دور دارند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال چای فال چای فال تماس فال تماس فال میلادی فال میلادی