( آزغ ) آزغ.[ زُ ] ( اِ ) آنچه از شاخه های درخت خرما و انگور و دیگر درختان ببرند. ( برهان ). آژغ. آزوغ. آژوغ. اَزغ. || عمل پیراستن و بریدن شاخه ها و برگها. ازغ. [ اَ] ( اِ ) آنچه از شاخهای درخت ببرند و پیرایش دهند. ( برهان ). آنچه ببرند از شاخه های درخت انگور. ( مجمع الفرس سروری ). جُلمه. ( برهان ) ( مجمع الفرس ). شاخه های بریدنی درخت که بریده باشند. قُصابه. آزُغ. آژغ. آزوغ. آژوغ. و رجوع به آزغ و ازگ شود. لکن معنی ازغ در بیت ذیل شوخ و چرک است ، و برای شاخ و شاخ درخت تمثل بدان غلط است : سوی آسمان کردش آن مرد روی بگفت ای خدا این تن من بشوی از این ازغها پاک کن مر مرا همه آفرین زآفرینش ترا.ابوشکور.و رجوع به اژغ شود.
فرهنگ معین
( آزغ ) (زُ ) [ په . ] ( اِ. ) آنچه از شاخه های درخت خرما و تاک انگور و درختان دیگر ببرند. ( اَ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - شاخه هایی از درخت که برای پیرایش درخت می برند. ۲ - چرک تن . اژغ نیز گویند.
فرهنگ فارسی
( آزغ ) ( اسم ) آنچه از شاخه های درخت خرما و تاک انگور و درختان دیگر ببرند . عمل پیراستن و بریدن شاخه ها و درخت ها
ویکی واژه
شاخههایی از درخت که برای پیرایش درخت میبرند. چرک تن. اژغ نیز گویند.