تصالح

لغت نامه دهخدا

تصالح. [ت َ ل ُ ] ( ع مص ) اصطلاح. ( زوزنی ). با یکدیگر صلح کردن. ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). با هم آشتی کردن و نیکویی نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خلاف تخاصم و اختصام. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ لُ ) [ ع . ] (مص ل . ) با هم آشتی کردن .

فرهنگ عمید

با هم سازش کردن، آشتی کردن.

فرهنگ فارسی

۱ -( مصدر ) سازگار شدن با هم ساختن سازگاری کردن . ۲ -( اسم ) سازش .

ویکی واژه

با هم آشتی کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی