آب انداز

لغت نامه دهخدا

( آب انداز ) آب انداز. [ اَ ] ( اِ مرکب ) توقفگاه ستور میان دو منزل ، آسایش و رفع ماندگی را. || چوبی کاواک و میان تهی کرده که چوبی دیگر در میان آن فروبرند و بفشار آب در آن کنند و نیز بیرون افکنند. آبدزدک. و به عربی آن را زراقه ( ربنجنی )، ذراقه و سراقه و مضخه گویند.

فرهنگ معین

( آب انداز ) (اَ )(اِمر. ) ۱ - استراحتگاهی در میان دو منزل برای رفع خستگی از چهارپایان . ۲ - آب دزدک .

فرهنگ فارسی

( آب انداز ) ( اسم ) ۱ - توقفگاه ستوران در میان دو منزل برای رفع خستگی . ۲ - چوبی میان تهی که چوب دیگر در میان آن فرو برند و بفشار آب در آن کنند آب دزدک .
توقفگاه ستور بین دو منزل آسایش و رفع ماندگی راه

ویکی واژه

آب‌‌انداز
(قدیم): استراحتگاهی در میان دو منزل کاروان‌ها برای رفع خستگی خود و از چهارپایان، توقف میکردند.
آب دزدک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم