اشبال
اشبال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ شِبْل.
- ابواشبال ؛ شیر بیشه. ( ناظم الاطباء ).
اشبال. [ اِ ] ( ع مص ) مهربانی کردن بر کسی. || اعانت نمودن. || اشبلت المراءة علی ولدها؛ پرورد آن بیوه زن بچه را و شوی نکرد. ( از ناظم الاطباء ).
( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ شِبل ، بچه شیر.
( اِ ) [ ع . ] (مص م . )۱ - یاری کردن . ۲ - روآوردن .
= شبل
جمع شبل به معنی بچه شیر
یاری کردن.
روآوردن.
جِ شِبل ؛ بچه شیر.