استیناف
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (حقوق ) درخواست تجدید رسیدگی به حکم قبلی که در دادگاه صادر شده است.
۳. (فقه ) انجام دادن دوبارۀ فریضه ای که به علت و سببی باطل شده است.
۴. (ادبی ) مربوط ساختن جمله ای به جملۀ قبل که ارتباط منطقی با هم ندارند.
۵. [قدیمی] دوباره آغاز کردن، از سر گرفتن.
فرهنگ فارسی
از نو گرفتن
دانشنامه اسلامی
در لغت به معنی «از سر گرفتن» و در اصطلاح علم معانی آن است که جمله ای پس از جملۀ دیگر قرار گیرد، و جملۀ دوم پاسخی باشد برای پرسشی مقدّر در جملۀ اوّل. مانند:یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض• • • • پادشاهِ کامــران بود از گــدایان عار داشـتدر تقدیر نخستین مصراع این بیت، گویی این پرسش نهفته است که «چرا یار، حقّ داشت از هم نشینی احتراز کند؟»، و مصراع دوم در حکم پاسخی به این پرسش است. علمای بلاغت در چنین شرایطی جملۀ دوم را «مُسْتَانَفه» نیز نام نهاده اند.
شرط و وجه تسمیه استیناف
در استیناف، جملۀ دوم، اگر چه منفصل می آید، در حکم جمله متصل است، درست مانندِ جمله ای که در پاسخ پرسشی بیاید و همچنان که عطف پاسخ به سؤال جایز نیست، عطف جملۀ دوم بر جملۀ اوّل نیز جایز نمی باشد.وجه تسمیۀ این مبحث به «استیناف»، آن است که گویی سخن را بار دیگر از سر آغاز می کنند.
مراد از استیناف
مراد از آوردن استیناف ممکن است یکی از این موارد باشد:۱- آن که شنونده را از جایگاه خود آگاه کنند؛۲- آن که شنونده را از پرسیدن بی نیاز کنند؛۳- آن که شنونده را از سخن گفتن باز دارند؛۴- آن که کلام گوینده با پرسش شنونده قطع نشود؛۵- آن که معنی بسیار را با لفظ اندک بیان کنند.
اقسام استیناف
...
ویکی واژه
(حقوق): اعتراض کردن به حکم مرحله اول دادرسی.
(حقوق): جلسه دوم دادگاه برای رسیدگی به اعتراض شخص به حکم قبلی.
(حقوق): دادگاهی که بار دوم به دعوا رسیدگی میکند.
(فقه): از سر گرفتن عبادتی که به دلیلی باطل شده است.
(ادبی): پیوند دادن و مربوط ساختن جملهای به جمله پیش که از لحاظ منطقی ربطی به هم ندارند.