لغت نامه دهخدا
کند بچشم ظفر ضربت حسام تو آن
که کرد جامه یوسف بچشم اسرائیل.عبدالواسع جبلی.رجوع بعیون الاخبار ج 2 ص 269 و 272 شود.
اسرائیل. [ اِ] ( اِخ ) ( مملکت... ) این لفظ اولا بر تمام اسباط اثناعشر که در تحت سلطنت یک پادشاه بودند اطلاق میشد. ( کتاب اول سموئیل 15:28 و 24:2 ). و سلطنت داود را که در حبرون بر قسمتی از اسباطداشت نیز شامل میباشد. ( کتاب دویم سموئیل 2:11 - 18و کتاب اول تواریخ ایام 12 ). لکن بعد از تقسیم مملکت در سلطنت رحبعام ( کتاب اول پادشاهان 12:20 - 24 )، قسمت شمالی یعنی اسباط عشره یا قسمتی از اسباط محض ، برای مقابلی با مملکت یهودا بدین لقب معروف گشت. رجوع به یهودا شود. و این تقسیم که تنبیهی بر بت پرستی سلیمان بود ( کتاب اول پادشاهان 11:9 - 13 )، اصلاً از حماقت رحبعام و حسد افرائیم ناشی شد. و افرائیم سبط عمده اسباط عشره بوده در برکات یعقوب. و موسی بتوسط سردار عظیم خود یوشع که هم از افرائیم بود معروف گردید و املاک حاصل خیز مرکزی را یافته بسیاری از اوقات مستحفظ شیلون می بود. بنابراین از جانب خدا، یهودا چون سبط ملوکانه و اورشلیم برای محل هیکل برگزیده شد. ( مزامیر 78:67 و 68 ). در این حال افرائیم با اسباط شمالی همدست شده یوغ یهودا را از گردن خود برداشته یربعام را بشهریاری اختیار کرد و او آئین بت پرستی را برپا داشته محل و اعیاد و کَهَنه برای آن مقرر کرد. ( کتاب اول پادشاهان 12:25 - 33 ). رجوع به ملوک شود.