اندرونی به معنای بخش داخلی یا درونی یک خانه یا ساختمان است که معمولاً مخصوص زنان خانواده و امور خصوصی زندگی محسوب میشود. این واژه در فرهنگ و معماری سنتی ایران به فضایی اشاره دارد که از دید مهمانان و افراد بیرون خانه محفوظ و جدا نگه داشته میشود و محل زندگی خصوصی اعضای خانواده، به ویژه زنان، است. اندرونی شامل اتاقها و فضاهایی است که برای استراحت، نگهداری وسایل شخصی و انجام امور روزمره خانواده استفاده میشود. علاوه بر معنای مکانی، اندرونی در زبان فارسی گاهی به معنای درون، باطن یا امور پنهان و خصوصی نیز به کار میرود. این کلمه در متون ادبی و تاریخی بسیار دیده میشود و نشاندهنده اهمیت حفظ حریم خصوصی و تفکیک فضای زندگی در فرهنگ ایرانی است. به طور کلی، اندرونی نمادی از فضای امن، آرامشبخش و خصوصی خانواده است که از دنیای بیرون جدا شده و محیطی برای زندگی خانوادگی فراهم میکند.
اندرونی
لغت نامه دهخدا
... که صدق اندرونی را توان دانست از سیما.سلمان ساوجی.|| ( اِ مرکب ) باطن و درون. ( آنندراج ). || پارچه کتانی اعلا. ( ناظم الاطباء ). کتان بهتر. ( آنندراج ). چادرشب. ( از شعوری ج 1 ورق 133 ). || خانه ای که پشت خانه دیگر واقعباشد و مخصوص زن و فرزندان و خدمتگزاران است، مقابل بیرونی. ( فرهنگ فارسی معین ). خانه مجاور بیرونی خاص مهمانان که زن باشند. سرای پسین. حرمسرا. شبستان. خانه خاص زنان. حرمخانه. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. باطنی، قلبی.
۳. (اسم ) = اندرون
۴. (اسم ) ساکن اندرون.
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
نقاشی اندرونی اکنون در موزه هنر فیلادلفیا نگهداری می شود.
دانشنامه آزاد فارسی
حریم خصوصی و خلوت خانه. فضاهایی که به ساکنین اصلی خانه، محارم، و خودی ها اختصاص دارد، و ورود بیگانگان و نامحرمان به آن غیرمجاز، یا محتاج اِذن است. در معماریِ خانه های سنّتی ایرانی، اندرونی بخش مهمی از خانه محسوب می شود که مجموعه فضاهای ضروری برای زندگی روزمره و عملکردهای مختلف را دربر می گیرد، و اغلب حیاط مستقلی با اتاق هایی در گرداگرد آن دارد. معمولاً مسیر ورود به اندرونی در هشتی ورودی، از مسیر ورود به بیرونی جدا می شود. گاهی اندرونی، ورودی های دیگری هم دارد.
ویکی واژه
خانهای که پشت خانة دیگر واقع باشد و مخصوص زن و فرزندان و خدمتگزاران
مق بیرونی.
جمله سازی با اندرونی
مرو بیرون کنون چون اندرونی اگرچه هم درون و هم برونی
عالم قدرت مجسم نیست ورنه باشدی اندرونی سطح او بیرون عالم را مماس
درقرن ۱۹ شعر سادهتر شد و ترکیبات فارسی اندکی کمتر ولی در این دوره دیگر شاعر بزرگی برنخاست. بزرگترین ایشان غالب لفکوشچالی و اسکودارلی حقی و عارف حکمت و رستم پاشا و نیز واصف اندرونی و لیلی خانم و خواجه فهیم و در نثر شفقت بغدادی و عبدالرحمن سامی پاشاشانیزاده و داوود افندی از معروفترینان هستند. پس از این ادبیات ترکی در آسیای صغیر تحت تأثیر ادبیات فرانسه و در آذربایجان و آسیای میانه تحت تأثیر ادبیات روسی قرار گرفت.
برو اندرونی بدست آر پاک شکم پر نخواهد شد الا بخاک
برو اندرونی به دست آر، پاک شکم پر نخواهد شد الّا به خاک