اخوی

لغت نامه دهخدا

اخوی. [ اَ خ َ وی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به أخ و اخت. و اینکه عوام فارسی زبانان آنرا بمعنی برادر گویند غلط است چنانکه ابوی بمعنی پدر.

فرهنگ معین

(اَ خَ ) [ ازع . ] (اِ. ) برادر.

فرهنگ عمید

برادرانه.
برادر.

فرهنگ فارسی

( حاج سید ) نصرالله تقوی
منسوب به اخ، برادری ، درفارسی بمعنی برادرمیگویندمانندابوی به معنی پدر
( صفت ) منسوب به اخ و اخت . توضیح در تداول فارسی بانان آنرا بمعنی برادر گویند و آن لغت صحیح نیست چنانکه ابوی بمعنی پدر .

ویکی واژه

برادر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال اوراکل فال اوراکل فال پی ام سی فال پی ام سی فال مکعب فال مکعب