لغت نامه دهخدا
بریزن. [ ب َ زَ ] ( اِ ) بریجن. تنور کماج پزی. ( برهان ) ( آنندراج ). و رجوع به بریجن شود.
بریزن.[ ب ِ زَ ] ( اِ ) پرویزن ، که به عربی غربال و هلهال گویند. || ترشی پالا. || تابه که از گل ساخته باشند و بر بالای آن نان پزند. ( برهان ).
بریزن. [ ب َ زَ ] ( اِ ) بریجن. تنور کماج پزی. ( برهان ) ( آنندراج ). و رجوع به بریجن شود.
بریزن.[ ب ِ زَ ] ( اِ ) پرویزن ، که به عربی غربال و هلهال گویند. || ترشی پالا. || تابه که از گل ساخته باشند و بر بالای آن نان پزند. ( برهان ).
(بَ زَ ) ( اِ. ) غربال ، غربیل .
( اسم ) تاب. گلین یا سفالین که روی آن نان پزند اجاق تنور بریزن برزن .
بریزن ( به آلمانی: Breesen ) یک شهر در آلمان است که در مکلنبورگیشه زنپلاته واقع شده است. بریزن ۵۸۴ نفر جمعیت دارد.
بریزن (مارک). بریزن ( به آلمانی: Briesen ) یک شهر در آلمان است که در اودر - اشپری واقع شده است. بریزن ۲٬۸۷۰ نفر جمعیت دارد.
غربال، غربیل.