برگرفت

لغت نامه دهخدا

برگرفت. [ ب َگ ِ رِ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) مرخم برگرفتن.
- برگرفت و نهاد ؛ خفض و رفع. برداشت و گذاشت. به مجاز، فیصله دادن کارها و جابجا کردن چیزها : شبانگاه بزاز چون از ستد و داد و برگرفت و نهاد فارغ شد، به خانه بازآمد. ( سندبادنامه ص 240 ).

فرهنگ فارسی

مرخم برگرفتن برگرفت و نهاد .

فرهنگستان زبان و ادب

{dump, storage snapshot} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] نسخه برداری از محتویات حافظۀ رایانه در یک رسانۀ خارجی مثل چاپگر یا دیسک (disk )

ویکی واژه

نسخه‏برداری از محتویات حافظۀ رایانه در یک رسانۀ خارجی مثل چاپگر یا دیسک (disk).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال امروز فال امروز فال درخت فال درخت فال ای چینگ فال ای چینگ