برونی

لغت نامه دهخدا

برونی. [ ب ِ / ب ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به برون. بیرونی. خارجی. ظاهری. مقابل درونی. مقابل داخلی. ( یادداشت دهخدا ). و رجوع به بیرونی شود.

فرهنگ عمید

مربوط به برون، بیرونی.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) بیرونی

فرهنگستان زبان و ادب

{extrusive, effusive} [زمین شناسی] 1. مرتبط با فرایند برون ریزی گدازه 2.ویژگی سنگ های حاصل از برون ریزی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال تاروت فال تاروت