بحلی

لغت نامه دهخدا

بحلی.[ ب ِ ح ِ ] ( حامص مرکب ) بحل. کلمه ای است که در طلب آمرزش و مغفرت و معذرت و عذرخواهی استعمال می کنند. ( ناظم الاطباء ). بخشودن. حلال کردن. خشنودی اظهار کردن بمعنی حلالی و حلیت خواستن. ( فرهنگ شعوری ). حلال بائی. تحلل. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به بحلی خواستن شود.

فرهنگ معین

(بِ حِ ) [ فا - ع . ] (مص ل . ) حلالیت طلبیدن ، حلال کردن .

فرهنگ عمید

بخشودن.
* بحلی خواستن: (مصدر لازم ) [قدیمی] بخشودگی خواستن.

فرهنگ فارسی

حل بائی تحلل .

ویکی واژه

حلالیت طلبیدن، حلال کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال کارت فال کارت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی