لغت نامه دهخدا
جرس ماننده دو ترک زرین
معلق هر دو تا زانوی بازل.منوچهری.و سال نهم درآید [ بچه ناقه ] بازل و بازله گویند. ( تاریخ قم ص 177 ). و رجوع به بازله شود. || مرد تجربه کار. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). مرد مجرب. کامل در تجربه. مردآزموده و پخته : فاضلی جزل و بازلی فحل. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 430 ).