بازجویی

لغت نامه دهخدا

بازجویی. ( حامص مرکب ) عمل بازجو. تفتیش. تجسس. تحقیق. فحص. بازجست. پژوهش. پیشتر بجای این کلمه تفتیش کتبی و اقتراح و تحقیق بکار میرفت : ازبازجوئی نوشته های فلان معلوم شد که حق بجانب اوست.

فرهنگ معین

(حامص . ) پرس و جو از متهم ، استنطاق .

فرهنگ عمید

تحقیق و پرسش از متهم یا مظنون دربارۀ موضوع اتهام.

فرهنگ فارسی

عمل باز جو تحقیق باز جو از متهم استنطاق .

دانشنامه عمومی

بازجویی (فیلم ۱۹۸۲). بازجویی ( لهستانی: Przesłuchanie ) یک فیلم است که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به آگنیشکا هولاند اشاره کرد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بازجویی تحقیق از متّهم است و از آن به مناسبت در باب اقرار سخن رفته است.
تهدید و کتک زدن متّهم یا تنگ گرفتن بر او هنگام بازجویی جایز نیست.
اجبار در اقرار
اگر شخص در بازجویی مجبور به اقرار شود، اقرار او از نظر شرع اعتبار ندارد؛ بنابراین اگر بر اثر تهدید، به چیزی اقرار کند که موجب حد می شود، مانند زنا یا سرقت، حد بر او جاری نمی شود.

[ویکی فقه] بازجویی (فقه). بازجویى تحقیق از متّهم است و از آن به مناسبت در باب اقرار سخن رفته است.
تهدید و کتک زدن متّهم یا تنگ گرفتن بر او هنگام بازجویى جایز نیست.
ارشاد السائل، ص۱۷۸.
اگر شخص در بازجویى مجبور به اقرار شود، اقرار او از نظر شرع اعتبار ندارد؛ بنابراین اگر بر اثر تهدید، به چیزى اقرار کند که موجب حد مى شود، مانند زنا یا سرقت، حد بر او جارى نمى شود.
ارشاد السائل، ص۱۸۰.
۱. ↑ ارشاد السائل، ص۱۷۸.
...

ویکی واژه

پرس و جو از متهم ؛ استنطا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم