بارکشی

لغت نامه دهخدا

بارکشی. [ ک َ / ک ِ ] ( حامص مرکب ) عمل بار کشیدن. مجازاً، تحمل رنج و سختی کردن. ( دِمزن ) :
باز نگویم که ز خامی بود
بارکشی کار نظامی بود.نظامی.خشت زنی پیشه پیران بود
بارکشی کار اسیران بود.نظامی. || بردن بار از جایی بجای دیگر که پیشتر نقلیه نامیده میشد. ( واژه های فرهنگستان ).
- بارکشی تند ؛ نقلیه سریعالسیر. ( واژه های فرهنگستان ).

فرهنگ عمید

عمل بار کشیدن، بار بردن.

فرهنگ فارسی

عمل بار کشیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال راز فال راز فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال عشق فال عشق